- ۰ نظر
- ۳۰ تیر ۹۳ ، ۲۲:۳۰
مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر
با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر
درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم
قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر
بم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار
زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر
هر شب عمرم به یادت اشک می ریزم ولی
بعد حافظ خوانی شب های یلدا بیشتر
رفته ای ... اما گذشت عمر تاثیری نداشت
من که دلتنگ توام امروز ... فردا بیشتر
زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر
بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر
هیچ کس از عشق سو غاتی به جز دوری ندید
هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر
بر بخار پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم"
خون انگشتم بر آجر حک کنم : ما بیشتر...
حامد عسگری
گاه دلم تنگ می شود..
تنگ یک دیدار.. یک قنبد.. یک ضریح.. یک صحن..
تنگ چشمان غرق نعمت..
آقای مهربان من..
هنوز یاد اولین دیدارمان شیرین ترین خاطره ام هست..
هنوز یادم نرفته که ضمانتم کردی گرچه آهو نیستم..
آنگاه که پر از گناه و نالان، بی کس به شهر و بارگاهت پناه آوردم..
امام خوبی ها..
دلم باز تنگ است.. دلم باز بی جواب و سردرگم است..
باز دخیل التماسم را به چشمانت بسته ام..
ای هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی؟
طلبم کن.. دلتنگتم..
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
گاه دلم تنگ می شود..
تنگ یک دیدار.. یک قنبد.. یک ضریح.. یک صحن..
تنگ چشمان غرق نعمت..
آقای مهربان من..
هنوز یاد اولین دیدارمان شیرین ترین خاطره ام هست..
هنوز یادم نرفته که ضمانتم کردی گرچه آهو نیستم..
آنگاه که پر از گناه و نالان، بی کس به شهر و بارگاهت پناه آوردم..
امام خوبی ها..
دلم باز تنگ است.. دلم باز بی جواب و سردرگم است..
باز دخیل التماسم را به چشمانت بسته ام..
ای هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی؟
طلبم کن.. دلتنگتم..
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
هیچ موقع این حدیثو فراموش نکن!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
پ ن: این حدیث یعنی نهایت تلاشتو کردی برای اینکه پا خطا نذاری اما بعضی وقتا از دستت در رفته!! بخاطر همین میخوای ثابت کنی راضی به گناه نبودی!
ای دل، قدمی به راه حق ننهادی
شرمت بادا که سخت دور افتادی
صدبار عروس توبه را بستی عقد
نایافته کام از او، طلاقش دادی
شیخ بهایی