آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

آریاز قصه عشق است..
حکایت زمین که چقدر نزدیک است به آسمان..
روایت هوا و نفس است..
◀داستان نفسهای به شماره افتاده▶

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۱۹ اسفند ۹۴، ۲۰:۱۴ - چشم به راهم ...
    دقیقا
پیوندها

رفته ای اما گذشت عمر تاثیری نداشت....

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۰۸ ب.ظ

مثل آن چایی که می چسبد به سرما بیشتر 

با همه گرمیم... با دل های تنها بیشتر 

 

درد را با جان پذیراییم و با غم ها خوشیم 

قالی کرمان که باشی می خوری پا بیشتر 

 

بم که بودم فقر بود و عشق اما روزگار 

زخم غربت بر دلم آورد این جا بیشتر

 

هر شب عمرم به یادت اشک می ریزم ولی 

بعد حافظ خوانی شب های یلدا بیشتر 

 

رفته ای ... اما گذشت عمر تاثیری نداشت 

من که دلتنگ توام امروز ... فردا بیشتر

 

زندگی تلخ است از وقتی که رفتی تلخ تر

بغض جانکاه است هنگام تماشا بیشتر 

 

هیچ کس از عشق سو غاتی به جز دوری ندید 

هر قدر یعقوب تنها شد زلیخا بیشتر 

 

بر بخار پنجره یک شب نوشتی :"عاشقم" 

خون انگشتم بر آجر حک کنم : ما بیشتر... 

 

حامد عسگری



 

  • ABan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی