هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی؟ برگرفته شده از ariyaz.blog.ir
دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۱۷ ب.ظ
گاه دلم تنگ می شود..
تنگ یک دیدار.. یک قنبد.. یک ضریح.. یک صحن..
تنگ چشمان غرق نعمت..
آقای مهربان من..
هنوز یاد اولین دیدارمان شیرین ترین خاطره ام هست..
هنوز یادم نرفته که ضمانتم کردی گرچه آهو نیستم..
آنگاه که پر از گناه و نالان، بی کس به شهر و بارگاهت پناه آوردم..
امام خوبی ها..
دلم باز تنگ است.. دلم باز بی جواب و سردرگم است..
باز دخیل التماسم را به چشمانت بسته ام..
ای هشتمین دردانه زهرا به دادم می رسی؟
طلبم کن.. دلتنگتم..
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
- ۹۳/۰۴/۳۰