آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

آریاز قصه عشق است..
حکایت زمین که چقدر نزدیک است به آسمان..
روایت هوا و نفس است..
◀داستان نفسهای به شماره افتاده▶

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۱۹ اسفند ۹۴، ۲۰:۱۴ - چشم به راهم ...
    دقیقا
پیوندها

با محبت جمله سازید..

چهارشنبه, ۱۱ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ

از معلمم شنیدم صبح روز اول سال..

با محبت جمله سازید..

اولی قلم تراشید:

من محبت را دوست دارم..

دومی تنور دل بتفتید:

مادرم محبت است کلاً..

سومی که بود دلگیر:

محبت دروغ است..

سبط شاعری هجا کرد:

از محبت خارها گل می شود..

یک به یک جُمَل بخواندیم..

آخرین نفر ز جا خاست..

کودکی یتیم، کمرو..

جامه اش دریده بر تن، صورتش لهیده از غم..

فی المثل..

بودنش نبود او بود..

جمله را چنین شروع کرد:

خدا ما را دوست دارد..

یاد دارم بهترین شد..

چون معلم گریه می کرد و می گفت:

بچه ها گفتم با محبت جمله سازید..



 

  • ABan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی