آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

آریاز قصه عشق است..
حکایت زمین که چقدر نزدیک است به آسمان..
روایت هوا و نفس است..
◀داستان نفسهای به شماره افتاده▶

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۱۹ اسفند ۹۴، ۲۰:۱۴ - چشم به راهم ...
    دقیقا
پیوندها

خراسان در خراسان شعله می رویید از شعرم..

چهارشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ق.ظ

از این جا داشت رد می شد پریشان کرده گیسویی 

چنان در کوچه ها پیچیده بود آن شب هیاهویی

میان سایه روشن های ذهنم مانده تصویری 

به روی برکه ای انگار دارد می رود قویی

از آن ایام تا حرف زیارت پیش می آید 

دلم را می زنم از شوق رویت آب و جارویی

یقین دارم از این جا دست خالی برنمی گردد

به درگاهت بیندازد اگر بیگانه هم رویی

کبوتر وار می آمد نمی رفت از حرم بیرون

اگر می برد هر کس از کرامات شما بویی

رهایی می دهی از بند حتی بی زبانی را 

مرا هم فرض کن آقا! پناه آورده آهویی

مگر باران بیاید تر کند زلف خراسان را 

زدی آن شب چنان در قحط سال«مرو»یا هویی

ببخش آقا اگر دیر آمدم امروز، بعد از این

نمی افتد جدایی بین مان حتی سر مویی

به نیشابور احساسم تب چنگیز افتاده است 

که جز عطار چشمانت ندارد هیچ دارویی

خراسان در خراسان شعله می رویید از شعرم 

از آن احساس آتشناک تنها مانده سوسویی

به روی زانویش افتاده امشب شاعری،انگار

که از دست زنی توی ضریح افتد النگویی

مهاجر وار می آید به سمت آرزوهایش

در ایوان طلا آرام می گیرد پرستویی

 

-خدابخش صفادل



 

  • ABan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی