آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

آریاز قصه عشق است..
حکایت زمین که چقدر نزدیک است به آسمان..
روایت هوا و نفس است..
◀داستان نفسهای به شماره افتاده▶

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۱۹ اسفند ۹۴، ۲۰:۱۴ - چشم به راهم ...
    دقیقا
پیوندها

ای شکاف ِسقف ِ بر روی سرم ویران شده..

يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۶:۳۸ ب.ظ

کم بدست آوردمت، افـزون ولی انگـاشتم
بیش از اینهـا از دعــای خود تـوقـع داشتم

بید مجنون کاشتم ــ فکر تو بودم ــ خشک شد
زرد می شد مطمئنا کـــاج اگر می کاشتم

آنکه زد با تیغ مکرش گردنم را،خود شمرد
چندگامی سوی تو بی سر قدم برداشتم

ای شکاف ِسقف ِ بر روی سرم ویران شده
کاش از آن اول تو را کوچک نمی پنداشتم!

آه ِمن دیشب به تنگ آمد؛ دوید از سینه ام
داشت می آمد بسوزاند تو را، نـگـذاشـتـم!

کاظم بهمنی



 

  • ABan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی