آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

آریاز قصه عشق است..
حکایت زمین که چقدر نزدیک است به آسمان..
روایت هوا و نفس است..
◀داستان نفسهای به شماره افتاده▶

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۱۹ اسفند ۹۴، ۲۰:۱۴ - چشم به راهم ...
    دقیقا
پیوندها

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت..

سه شنبه, ۲۰ آبان ۱۳۹۳، ۱۰:۰۰ ب.ظ

سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت

آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت

من به او گفتم :

تو می خواهی خانه و بزم و عیشی داشته باشی ، این خواسته ی توست در حالی که فقط این را برای تو نمی خواهند .

تو می خواهی خانه بسازی ولی آن ها می خواهند خودت را بسازند و آن چه تو را می سازد همین خانه خراب شدن هاست ، همین شکست هاست . همین سوختن هاست که سازنده می شود

...::: استاد علی صفایی حائری :::...



 

  • ABan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی