آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

آریاز قصه عشق است..
حکایت زمین که چقدر نزدیک است به آسمان..
روایت هوا و نفس است..
◀داستان نفسهای به شماره افتاده▶

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۱۹ اسفند ۹۴، ۲۰:۱۴ - چشم به راهم ...
    دقیقا
پیوندها

مرا علی به در خانه تو آورده....

دوشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۳۲ ب.ظ

غروب شد ؛ لک صُمنا در این سرا پیچید
میان خانه ی دل عطر ربنا پیچید

در این بهار مناجات عاشقان هر شب
نصبتُ وجهیِ سائل به هر کجا پیچید

شنیده ام که میایی به دستگیری من
صدای پای تو در این برو بیا پیچید

مرا علی به درِ خانه ی تو آورده
خوشم که شاه نجف نسخه ی مرا پیچید

دگر جواب بده بالحسین های مرا
ببین که در نفسم بوی کربلا پیچید

دوباره ی روضه ی مادر دوباره روضه ی در
صدای خسته ی طفلی به کوچه ها پیچید

تو را بر آن ورمِ کتف خسته عفوم کن
به جان مادر پهلو شکسته عفو کن

علیرضا خاکساری

 


Like



 

  • ABan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی