آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

گر دخان او را دلیل آتش است، بی دخان ما را در آن آتش خوش است..

آریاز

آریاز قصه عشق است..
حکایت زمین که چقدر نزدیک است به آسمان..
روایت هوا و نفس است..
◀داستان نفسهای به شماره افتاده▶

پیام های کوتاه
آخرین نظرات
  • ۱۹ اسفند ۹۴، ۲۰:۱۴ - چشم به راهم ...
    دقیقا
پیوندها

پیامبری بفرست.. که تنها گوش کند..

جمعه, ۸ آبان ۱۳۹۴، ۰۱:۵۰ ق.ظ

زنبورها را مجبور کرده‌ایم..

ازگل‌های سمی عسل بیاورند..

و گنجشکی که سال‌ها..

بر سیم برق نشسته..

از شاخه درخت می‌ترسد..

با من بگو چگونه بخندم..؟

وقتی‌که دور لب‌هایم را..

مین‌گذاری کرده‌اند..

ما..

کاشفان کوچه‌های بن‌بستیم..

حرف‌های خسته‌ای داریم..

این بار..

پیامبری بفرست..

که تنها گوش کند..

 

- گروس عبدوالملکیان



 

  • ABan

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی